پرسشی رو به روشنی
از همین الان شروع شد، وقتی با هم داشتیم عکسهای وبلاگهای دوستان رو میدیدیم. با دیدن هر صحنه و موضوعی میپرسی: چرا؟ البته ظاهراً دو روزه که بابایی رو درگیر این پرسش کردی. لحظه ی تحول بزرگی توی زندگیته عزیزم. امیدوارم همیشه "چرا"هات پاسخ داده بشن. و دعا میکنم اونقدر آگاهی و روشن بینی داشته باشیم که پرسشهات رو سرکوب نکنیم، که بیاموزیمت به دنبال "زیرا"ها باشی، تا اونجا که حس کنی واقعاً رسیدی. تا نهایتِ نیروانا. پا نوشت: عکس رو همین حین که داشتم این لحظه رو ثبت میکردم پسرخاله یاسر برام ایمیل کرد. بماند یادگار این لحظه و روز زیبا. ممنون پسرخاله پی نوشت: همین الان داری از بابایی میپرسی: "بابا هوا تاریک شده؟" ...